خیلی ها نمی دانند شهدا چه کردند

خیلی ها نمی دانند شهدا چه کردند، خیلی ها نمی دانند جنگ هشت ساله چطور اداره شد و چگونه ادامه پیدا کرد.زکات علم نشر آن است و به نظر من زکات جنگ هم این است که فرهنگ آن نشر پیدا کند.

خیلی ها نمی دانند شهدا چه کردند، خیلی ها نمی دانند جنگ هشت ساله چطور اداره شد و چگونه ادامه پیدا کرد.زکات علم نشر آن است و به نظر من زکات جنگ هم این است که فرهنگ آن نشر پیدا کند.

متن خبر

  هشت سال دفاع مقدس بی تردید آزمونی بزرگ برای اثبات قدرت ایمان، حقانیت و پایداری ملت ایران است. روزهایی حساس و سرنوشت ساز دفاع مقدس ملت مسلمان ایران، سرشار از حماسه آفزینی ها و سلحشوری های بهترین و دلاورترین فرزندان این امت است. در این دفاع مقدس بی تردید تمامی آحاد ملت شرکت داشتند و بسیاری از آنان که حماسه های تاریخی آفریدند، گاهی به دلیل فروتنی و پرهیز از بازگو کردن آن حماسه ها اغلب ناگفته مانده است و حقیقتاً جا دارد آنان که با تاریخ سر و کار دارند، حکایت ناگفته خود را برای ثبت در تاریخ بنویسند و داستان قهرمانی هایشان را در سالیان متمادی به سایر اسطوره های دیرپا سینه به سینه نقل کنند تا فداکاری های شورانگیز یک ملت در دفاع مقدس از آرمان های ملی خود، هرگز به دست فراموشی سپرده نشود. بر آن شدیم که در هفته دفاع مقدس با یکی از رزمندگان و یادگاران هشت سال جنگ تحمیلی گفت و گویی داشته باشیم؛ حاج اکبر احسن زاده فرمانده گردان امام محمد باقر(ع) لشکر ۱۴ امام حسین(ع) در دوران دفاع مقدس کسی بود که دعوت ما را پذیرفت و ما موفق شدیم پس از چند نوبت تغییر زمان گفت و گو سرانجام با ایشان برای چند دقیقه ای هم صحبت شویم و در مورد مسائل پیرامون گردان امام محمد باقر(ع) و جنگ تحمیلی با او گفت و گو کنیم که حاصل آن شد که در محضر شماست. * برای شروع بحث می توانید برای ما بگویید به جه نحو از شروع تجاوز عراق به ایران آگاه شدید؟ بسم الله الرحمن الرحیم، تشکر می کنم از این که این وقت را در اختیار من قرار دادید و نیز تشکر می کنم از این بابت که سعی می کنید به این وسیله یادی از شهدا و رزمندگان دفاع مقدس داشته باشید. برای اولین بار من در مدرسه این خبر را شنیدم، برای ثبت نام رفته بودم، ۳۱ شهریورماه و من دوره چهارم دبیرستان بودم که از رادیو اعلام شد هواپیماهای دشمن فرودگاه های کشور از جمله فرودگاه مهرآباد و اهواز را بمباران کرده اند و از ناحیه زمین هم لشکرهای زرهی و پیاده دشمن سر تا سر مرزها را در هم نوردیده و پیش آمده است. * زمانی که جنگ شروع شد شما چند سال داشتید؟ در آن زمان حدوداً ۱۹ سال داشتم. * می توانم بپرسم برای اولین بار چه زمانی به جبهه اعزام شدید؟ حرداد ماه سال ۶۰ بود که برای اولین بار به کردستان اعزام شدیم و حدوداً ۸ ماه از جنگ گذشته بود که به جبهه رفتیم. * از تأسیس گردان امام محمد باقر(ع) برای ما می گویید؟ خوب، می دانید که ما در ابتدای جنگ تیپ و لشکر نداشتیم، سران نظامی ما بعد از چند سال به این نتیجه رسیدند که تیپ و لشکر تشکیل دهند، ۵ تیپ تأسیس شد، تیپ امام حسین(ع)، تیپ نجف اشرف، تیپ محمد رسول الله، تیپ ۲۵ کربلا و تیپ عاشورا. بعد از تشکیل این ۵ تیپ، این تیپ ها شامل چند لشکر شد که داخل این لشکرها گردان های متفاوت درست شد که این گردان ها به نام ائمه اطهار نامگذاری شدند یعنی به ترتیب گردان حضرت رسول(ص)، امام علی(ع)، امام حسن(ع)، جضرت زهرا و…، البته بعداً تیپ ها و لشکرهای دیگری هم به وجود آمد. یکی از این گردان ها هم به نام امام محمد باقر(ع) نامگذاری شد و تقریباً از بعد از عملیات فتح المبین به وجود آمد که پس از چندی تبدیل به یکی از گردان های قدیمی و تأثیر گدار لشکر امام حسین(ع) مبدل شد که در ابتدا فرمانده و کادر آن را بچه های اصفهان تشکیل می دادند و پس از چندی قبل از عملیات خیبر حاج اصغر رجایی به عنوان فرمانده گردان و بچه های آران و بیدگل تقریباً اکثریت اعضای گردان را شامل شدند و بعد از عملیات خیبر تا دو سال بعد از پذیرش قطعنامه هم بنده به عنوان فرمنده گردان معرفی شدم. گردان امام محمد باقر(ع) در عملیات های متعددی که لشکر ۱۴ امام حسین(ع) شرکت می کرد حضور می یافت به طوری که در تعداد زیادی از عملیات ها به صورت گردان های اولیه یعنی خط شکن وارد عمل می شد. * گردان امام محمد باقر(ع) در دوران دفاع مقدس در چه عملیات هایی شرکت کرد؟ گردان در عملیات والفجر۴، خیبر، عملیات بدر، عملیات والفجر۸ که منجر به آزادی فاو شد، عملیات کربلای۳ در اسکله الامیه و آب های خلیج فارس، عملیات کربلای۴ در جزایر ام الرصاص و جزایر بوارین و جزیره ماهی گردان خط شکن بود و شهدای زیادی هم در این عملیات از جمله جانشین گردان حاج شیخ جواد قاسمپور را تقدیم دین، اسلام و قرآن کرد، عملیات کربلای۵، عملیات حلبچه و عملیات های متعدد و کوچک و پاتک های دیگری نیز حضور داشت. * از شهدای شاخص گردان می توانید نام ببرید؟ البته همه شهدا شاخص هستند ولی از شاخص ترین آن ها می توان از حاج شیخ جواد قاسمپور جانشین فرمانده گردان که برای گردان مثل عمود بود برای خیمه و شهید احمد(عبدالله) صالحی، شهید علی اصغر سنجر، سردار شهید احمد باباکمال، سردار شهید حسین ملکیان و حتی سردار شهید اربابی که البته مدتی در گردان بود و پس از آن به لشکر ۸ نجف اشرف رفت و شهید شد نام برد. * آیا پس از این همه سال که از ایام دفاع مقدس سپری می شود از عملکردی که گردان در عملیات هایی که شرکت کرد به عنوان یک فرمانده رضایت دارید؟ خوب، خدا باید راضی باشد ولی باید گفت ۸۰ درصد عملیات های ما موفقیت آمیز بود، البته آن هایی هم که موفقیت آمیز نبود دلیلش به بن بست رسیدن عراق بود که آن ها را مجبور می کرد از گلوله های غیر استاندارد و شیمیایی استفاده کنند و این گونه مانع موفقیت بچه ها در عملیات شوند. * در ایام دفاع مقدس بهترین و سخت ترین روز شما چه روزی بود؟ بهترین روزی که داشتیم وقتی بود که فتح خرمشهر را اعلام کردند و سخت ترین آن هم روزی بود که خبر رحلت حضرت امام(ره) به ما رسید، آن روز هفت صبح بود و ما در گمرک خرمشهر آماده اعزام به شلمچه بودیم که خبر رحلت حضرت امام(ره) به ما رسید و واقعاً از شنیدن این خبر جا خوردیم و متأثر شدیم. * چه خاطره ای از شهدای گردان امام محمد باقر(ع) در ذهنتان ماندگار شده است؟ ببینید، جنگ ما یک جنگ طولانی بود، یک جنگ هشت ساله، جنگی بود که ۲۵۸۵ روز طول کشید و نمی شود از آن خاطره ای در ذهن نداشت. خاطرات از شهدا وقتی بخواهید بگویید از طلایه، از فتح المبین، از فتح المقدس و از همه جا می شود گفت ولی خاطره ای که فراموش نکرده باشم این است که در فاو بودیم یکی از بچه های گردان ما نعمت الله شریفی مهر از شهدای گردان و یکی از  فرمانده گروهان های ما بود یک روز به قدری به طرف تانک های عراقی آرپی جی زده بود که تا قبل از شهادتش وقتی راه می رفت از گوشش چرک و خون بیرون می آمد، این قدر شلیک آرپی جی داشت و بعد هم با مجروحیت خاصی که توسط شلیک های هلی کوپتر به سمتش شد به شهادت رسید . * اما با توجه به سابقه آشنایی شما با شهید خرازی فرمانده لشکر امام حسین(ع) چه خصوصیتی از او دارید که می تواند برای ما درس باشد؟ شهید خرازی از سال ۶۱ تقریباً که من به لشکر امام حسین(ع) رفتم فرمانده لشکر بودند و بعداً حاج حسین بودند که من را برای فرماندهی گردان معرفی کردند و خاطرات زیادی هم از ایشان داریم. اگر بخواهیم بخشی از آن را عنوان کنیم در طلائیه بود که وقتی دستش از بازو قطع شد درخواست آمبولانس نکرد و گفت برای روحیه بچه ها بد است و آمبولانس برای من نیاز نیست و سوار بر موتور شد و به بیمارستان رفت یا خاطره ای دیگر این که یک روز وقتی راننده بلدوزر می خواست خاکریزی بزند به شهادت رسید و پس از آن راننده های دوم و سوم تا پنجم نیز توسط دشمن به شهادت رسیدند خود حاج حسین رفت بالای بلدوزر برای زدن خاکریز و ما به دست و پایش چسبیدیم که شما فرمانده لشکر هستید و نباید بالای بلدوزر بروید چون در دید دشمن هستید؛ ایشان برگشت به ما گفت من اینجا شهید نمی شوم، شهادت من در جای دیگری است و من باید این خاکریز را بزنم و زد. * شما چه زمانی در جریان پذیرش قطعنامه از سوی ایران قرار گرفتید؟ ساعت دو بعد از ظهر و گردان در قرارگاه فتح نزدیک به ۳۰ کیلومتری خرمشهر بود و آماده می شد تا به پاتک عراقی ها جواب بدهد که خبر اعلام شد و تا چند لحظه هیچ کس حال طبیعی خود را نداشت واقعاً هیچ کس باور نمی کرد که قطعنامه پذیرفته شده باشد خیلی برای ما غیرمنتظره بود. * از آن جا که بنا به فرمایش امام(ره) جنگ برای ملت ما یک نعمت است. کدام یک از جنبه های دفاع مقدس می تواند تأثیر بیشتری بر نسل های پس از خود داشته باشد؟ نعمت های زیادی از جنگ برای ما باقی مانده و اگر برگردیم به سخنان خود حضرت امام(ره) و آن را برای خودمان یادآوری و تجزیه تحلیل کنیم به این نعمت ها پی می بریم. حضرت امام(ره) می فرمایند: «ما در جنگ به این نتیجه رسیدیم که روی پای خودمان بایستیم.» نتیجه اش این است که روزی کلاشنیکف نداشتیم ولی حالا موشک می سازیم، پس یکی از نعمت ها این است که ما روی پای خودمان ایستادیم. امام(ره) فرمودند: «ما در جنگ دوست و دشمن خودمان را شناختیم.» ما در جنگ شناختیم دوست ما چه کسی است؟ و دشمن ما کیست؟ امام(ره) در جملاتش می فرمایند: «جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال دارد.» شما نگاه کنید در جنگ سی و سه روزه و در جنگ بیست و دو روزه واقعا با دست خالی فلسطینی ها و بچه های حزب الله چه پیروزی بزرگی را به دست آوردند، این ها همه از نعمت ها و پیروزی های بزرگ جنگ ماست. * اینکه مدام می گویند در زمان جنگ روحیه بسیجی حاکم بود یعنی چه؟ مگر روحیه بسیجی چیست؟ ما از کل شهدایمان ۷۲% بسیجی بودند، وقتی به آمار نگاه می کنیم می بینیم که بیش تر قشر رزمندگان بسیجی بودند، حالا این بسیجی کیست؟ بسیج قشر عمده مردم هستند که شغلشان نظامی نیست ولی وقتی شیپور جنگ نواخته می شود حرکت می کنند برای دفاع از دین و کشور و ناموس خودشان، این بسیجی کسی است که وقتی کشور در جنگ باشد وارد می شود، وقتی زلزله و سیل می آید کمک می کند و در ضمن همه وقت گوش به فرمان رهبر خود است. * بهترین راه شناخت بسیج و اندیشه بسیجی چیست؟ مقام معظم رهبری الگوی اصلی را به ما معرفی کردند، ایشان فرمودند الگوی اصلی برای بسیجی ها حضرت امیرالمؤمنین(ع) هستند و ما باید از آن حضرت الگو بگیریم. * چگونه باید تفکر بسیجی را به نسل و کسانی که جنگ را ندیده انتقال داد؟ الآن متأسفانه کار فرهنگی در کشور کم صورت می گیرد، شما اگر به کشور کره نگاه کنید، زمانی آمریکا به کره حمله کرد، این کشور بعد از آن سال ها ماکتی درست کرد در ابعاد وسیع که چند طبقه است، طبقه اول شکل سازمان یافته آن شهر است، طبقه دوم شکل بمباران شده شهر است که توسط موشک های آمریکا تخریب شده، جوانانی که از این ماکت دیدن می کنند و بعد از چندین و چند سال از جنگ به دنیا آمدند با دیدن این مسائل خشمشان نسبت به آمریکا همان می شود که جوانان در آن سال ها داشتند. ما باید تلاش و کار خود را در زمینه کار فرهنگی مضاعف کنیم. باید فرهنگ جهاد و شهادت را به مردم و به خصوص نسل جوان امروزی معرفی کنیم. خیلی ها نمی دانند شهدا چه کردند، خیلی ها نمی دانند جنگ هشت ساله چطور اداره شد، چه طور ادامه دادند، این هست که کار روی جوانان باید بیش تر شود. این هم به نظر من باید توسط همه ارگان ها صورت بگیرد. می گویند زکات علم نشر آن است و به نظر من زکات جنگ هم این است که نشر پیدا کند. * خوب شما که این نکته را می گویید فکر نمی کنید مقدار زیادی از این ضعف ها هم بر می گردد به خود رزمندگاه که حالا به هر دلیلی خاطراتشان را بازگو نمی کنند؟ االبته که برمی گردد و باید بگویم یکی از آن ها خود من هستم، گفتم که زکات علم نشر آن است و زکات جنگ هم همین است، رزمندگان هم اگر کوتاهی بکنند یکی از مقصران اصلی هستند که باز هم می گویم خود من هم یکی از مقصران آن هستم. البته در این زمینه مشکلاتی هم برای رزمندگان وجود دارد، مشکلاتی نظیر این که این کار نیروی جوانی را می طلبد و یا مشکلاتی که بر سر انتشار خاطرات و موانع متعدد پیش روی آن وجود دارد. * به نظر شما آیا یک هفته برای پرداختن به موضوع دفاع مقدس کافی است؟ الآن بالآخره در کشور ما در طول سال هفته هایی داریم مانند هفته دولت، هفته قوه قضاییه، هفته نیروی انتظامی و… هفته دفاع مقدس هم همین طور است، به نظر من یک هفته هم کافی است، البته در صورتی که کاری شود که این یک هفته هر سال پر رنگ تر از سال های قبل برگزار شود همانطور که تاسوعا و عاشورا در سال دو روز بیش تر نسیت ولی چون هر سال پر شورتر و پر رنگ تر از سال دیگر است تأثیر خود را می گذارد، هفته دفاع مقدس هم انشاالله همین طور باشد. * شما هشت سال دفاع مقدس را دوست داشتید؟ چرا؟ ببینید شما می گویید دفاع مقدس یعنی این که دفاع یک امر مقدس است، مگر می شود کسی کاری را انجام دهد و آن کار مقدس هم باشد و آن را دوست نداشته باشد. * تا چه حد با فعالیت های دفتر مستندسازی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس آشنا هستید؟ بنده سال هاست که با بچه های کانون فرهنگی هنری امام زمان(عج) آشنایی و همکاری دارم. از فعالیت های آنها باخبر هستم و از طریق گزارش هایی که برای ما می فرستند از فعالیت های دفتر مستندسازی مطلع می شوم. حتی من به آنها اعلام کردم در هر زمینه ای بخواهند آماده ی همکاری با آنها هستم چون به کار آنها واقعاً ایمان دارم به خاطر اینکه ادامه دهنده ی راه شهدا هستند و باید بگویم کاری که انجام می دهند کمتر از فعالیت رزمندگان در دفاع مقدس نیست. * از اینکه وقت ارزشمندتان را در اختیارما قرار دادید تشکر می کنیم.

تاریخ آخرین تغییر
پنجشنبه, اردیبهشت 2, 1400 - 21:22
کد خبر: 8370

https://tavoosebehesht.ir/node/8370

افزودن دیدگاه جدید