نقش بصیرت در نهضت عاشورا

اصحابی که در اطراف امام حسین(ع) بودند دارای بصیرت بالایی بودند همان طور که در زیارت نامه حضرت ابوالفضل ذکر شده یکی از ویژگی آن حضرت “نافذالبصیره “یعنی نفوذ بصیرت داشت. و این نیست که بصیرتش صرفاً بصیرت عادی باشد بلکه بصیرتش نافذ است یعنی فهمش درست است. حضرت ابوالفضل (ع) چه کرده که نافذالبصیره شده است؟ شخصیت های بزرگ دیگر که در اطراف امام حسین(ع) بودند او را در این جنگ منع می کردند. ولی حضرت ابوالفضل نه تنها او را نصیحت نکرد بلکه مثل یک غلام همراه او بود و امام خود را خوب شناخته بود .

اصحابی که در اطراف امام حسین(ع) بودند دارای بصیرت بالایی بودند همان طور که در زیارت نامه حضرت ابوالفضل ذکر شده یکی از ویژگی آن حضرت “نافذالبصیره “یعنی نفوذ بصیرت داشت. و این نیست که بصیرتش صرفاً بصیرت عادی باشد بلکه بصیرتش نافذ است یعنی فهمش درست است. حضرت ابوالفضل (ع) چه کرده که نافذالبصیره شده است؟ شخصیت های بزرگ دیگر که در اطراف امام حسین(ع) بودند او را در این جنگ منع می کردند. ولی حضرت ابوالفضل نه تنها او را نصیحت نکرد بلکه مثل یک غلام همراه او بود و امام خود را خوب شناخته بود .

متن خبر

  صاحبه با حجت السلام والمسلمین شیخ حسین احمدی   * بصیرکیست ؟ و بصیرت چیست؟رابطه آنها را با یکدیگر بفرمایید بصیرت از نظر معنوی با بصر از یک خانواده اند. بصر یعنی چشم و به کسی می گویند که دارای چشم بیننده و سالم باشد . بصیرت یعنی کسی که دارای دید باطنی باشد یعنی حق و باطل را تشخیص دهد. عدم بصیرت و عدم بصر تفاوت دارند کسی که چشمش ناسالم است یعنی از لحاظ دید اشیاء ظاهری دچار مشکل است فاقد بصر است ولی اگر بصیرتش دچار مشکل باشد انسان را در میدان های محتلف دچار گرفتاری های ناخواسته می کند . پس بصیرت یعنی چه؟ فهم درست از واقعیانی است که پیرامون انسان رخ می دهد. * دلایلی که باعث می شود بصیرت و عدم بصیرت به وجود آید چیست؟ وجود بصیرت و یا عدم بصیرت دارای سلسله عواملی است که ۲ مرحله دارد: ۱) مرحله اش دست خداست که امکان دارد خدا به بنده عنایت کند در این صورت بصیرت ، غیر اکتسابی و موهبتی است و خداوند زکاوت و فهم بالایی را عنایت می کند ۲) اکتسابی است که باید خود انسان بدست آورد. بحث دیگر به کارگیری فکر است که به مرحله تفکر و تعقل بیانجامد و عاقلانه فکر کند و در میدان عمل دچار نافرمانی و گناه نشود ۲ چیز است که باعث عدم بصیرت می شود : ۱) نداشتن فکر درست و عدم تعقل و تفکر ۲) دچار شدن در میدان های گناه و معصیت که باعث گرفتن شعاع فکری از انسان می شود و دیگر تشخیص نمی دهد. در روایات آمده است که گاهی عقل انسان تحت هوای نفسانی قرار می گیرد یعنی به جای اینکه عقل حاکم بر انسان باشد هوای او بر عقل حاکم است و ابزار بصیرت که تعقل است را از دست می دهد. و به خوبی تشخیص نمی دهد اگر نکته های بالا رعایت نشود مثل این است که عینکش را عوض کرده وحق را باطل و باطل را حق می بیند. • به چه دلیل برخی از یاران تا شب عاشورا با امام بودند و بعد او را رها کردند و از طرف مقابل برخی از یاران تا شب عاشورا در سپاه دشمن بودند ولی روز عاشورا به سپاه امام پیوستند آیا دلایل عاطفی داشته یا یاران به یک بصیرتی رسیده بودند؟ بصیرت مختص حادثه عاشورا نیست زمان قبل و بعد از آن هم بوده است . در شرایط معمول هر انسانی خود را دارای بصیرت می داند ولی اصل میدان بصیرت ، جنگ سخت نیست بلکه جنگ نرم است در جنگ سخت دشمن شناسی آسان است اما در میدان فتنه گاهی دشمن در لباس خودی ظاهر می شود . دشمن شناسی در این میدان سخت است و در مورد حادثه عاشورا هم فتنه ای بود که باید این فتنه را امام حسین(ع) برای آیندگان مشخص می کرد. نیروهایی که در اطراف امام حسین(ع) بودند دارای بصیرت بالایی بودند همان طور که در زیارت نامه حضرت ابوالفضل ذکر شده یکی از ویژگی آن حضرت ((نافذالبصیره )) یعنی نفوذ بصیرت داشت. و این نیست که بصیرتش صرفاً بصیرت عادی باشد بلکه بصیرتش نافذ است یعنی فهمش درست است. حضرت ابوالفضل (ع) چه کرده که نافذالبصیره شده است؟ شخصیت های بزرگ دیگر که در اطراف امام حسین(ع) بودند او را در این جنگ منع می کردند. ولی حضرت ابوالفضل نه تنها او را نصیحت نکرد بلکه مثل یک غلام همراه او بود و امام خود را خوب شناخته بود . اگر یاران امام حسین(ع) بصیرت کاملی داشتند امامشان را به عنوان یک معیار تمام نما می دانستند. سراسر زندگی حضرت ابوالفضل (ع) تسلیم محض دین و امامش بود و در رجز آن حضرت پیامبر قسم یاد می کند ( والله قطعتموا یمینی ، انی اهام ابدا عن دینی ) من طرفدار دو چیز هستم ۱) دین خدا ۲) ولی خدا . و این دو چیز باید در کنار هم باشد و دین بدون ولی ، و ولی بدون دین موفق نیست. اما رابطه بصیرت و حادثه بصیرت یک رابطه تنگاتنگی است و کسانی که بصیرت کامل داشتند به این نهضت پیوستند. نکته مهمی که انسان باید بفهمد این است که بعضی خصلت های انسان باطنی است و این خصلت های باطنی وقتی بروز می کند که وارد مرحله عمل شود مثلاً در قرآن مجید وقتی کافر شدن شیطان را خداوند متعال ، در قرآن نقل می کند نمی گوید از زمانی که در مقابل آدم سجده نکرد کافر شد به تعبیر قران است : (( وکان من الکافرین )) شیطان بود از کافر یعنی از قدیم این خصلت درونش نهفته شده بود. حال در بعد ایمان هم همین طور است بعضی ها زمینه رویش در آنها هست ولی زمینه نشان دادن درایشان فر اهم نمی شود ، وقتی زمینه پیدا شد تا لحظه آخر هم اگر باشد در میدان عمل طوری دیگر برخورد می کنند. • علت اینکه بعضی از افراد دچار بی بصیرتی اند حاضر نمی شوند برگردند دلیل آن چه می تواند باشد؟ حضرت امام حسین(ع) تمامش مشکلات و گرفتارهای انسان را تا روز قیامت از دو عامل می داند: یا از ضلالت و گمراهی آنها می باشد یا از جهل و نادانی آنها ناشی می شود . • راه های تقویت بصیرت برای جوانان و نوجوانان را بفرمایید؟ همان گونه که راه تضعیف بصیرت ناشی از بی فکر و بی عملی است تقویت بصیرت هم از همین ۲ کانال می باشد . کانال دیگری ندارد و طبق این می تواند فکر و تعقلش را به کار گیرد و هوای نفسانی را کنترل کند برخی دارای قدرت تعقل و تفکر نیستند و به دنبال بزرگان خویش اند مانند حادثه عاشورا که عبید الله به صورت ناشی ناشناس وارد کوفه شد در حالی که منتظر امام حسین(ع) بودند و همه گفتند (( السلام علیک یا ابا عبد الله )) امام خمینی (ره ) فرمودند : پشتیبان ولایت فقیه باشید که آسیبی به کشور ما وارد نشود. این برای مردمی که دسترس به منابع اولیه ندارند معیار خوبی است و راه میانبری است که سفارش بزرگان ما این است . جمعی از دانشجویان خدمت آیت الله جوادی آملی ( حفظه الله ) می رسند و در مورد حوادث قبل و بعد از انتخابات سوال کردند فقط یک جمله جواب می دهد (( شما گوش به سخنان مقام معظم رهبری ( مد ظله العالی ) بدهید. * به نظر شما تنها راهی که برای نوجوانان و جوانان باقی می ماند تا از تشویش و دو دلی بیرون بیایند چیست؟ برای گرفتار نشدن در این چالش باید محوریتی که خدا در دست امام و بعد از امام به دست نوابش می رساند پذیرفت که در روایت ، امام زمان(عج) مشخص شده است. در این زمان ما بی محور نیستیم امام زمان ما را بی سرپرست رها نکرده است و نباید هر کس علمی جدا بردارد و باید دارای یک هیئت و رهبر باشیم تا جایی که فرموده : هر کس که زیر این بیرق نیاید این محور را نپذیرفته است. نکته ای به نظرم رسید که طبق دستور و فتوای امام در مورد نماز جماعت که هر چه مامومین بیشتر باشند ، ثواب آن هم بیشتر است زیرا که انسان کارش را با یک امام تنظیم کرده و در نماز جماعت انسان دیگر خودش را نمی بیند و ویِژگی دیگر نماز جماعت این است که اگر ۲ بار خلاف کنیم یعنی دو رکن از ارکان که باید با امام هماهنگ باشیم انجام ندهیم نماز حکم فرادی و یا ابطال آنرا دارد. حالا این مسئله را با مسئله ولایت ظاهری فقیه مقایسه کنید و انسان ها چگونه از اوامر سرپیچی می کنند .

تاریخ آخرین تغییر
پنجشنبه, اردیبهشت 2, 1400 - 21:22
کد خبر: 8372

https://tavoosebehesht.ir/node/8372

افزودن دیدگاه جدید