مراقب غذای روح خود باشیم

  شهر محاصره شده بود و نیروهای دشمن پشت دروازه های شهر رسیده بودند؛ با این وجود ترسی میان مردم یافت نمی شد. مقاومت ادامه داشت تا زمانی که شخصی در اتاق فکر لشکر دشمن، ایده ای را عنوان کرد که تغییر دهنده ی نتیجه ی جنگ بود.  بهترین راه برای تاثیر گذاشتن بر مردم و شکست مقاومتشان چه بود؟ آذوقه در حال تمام شدن بود و مردم شهر، مواد غذایی خود را از مغازه داران مطمئن می خریدند، شبانه جاسوس ها در لباس تاجران به خانه ی مغازه داران رفتند و گفتند شهر در محاصره است اما ما می توانیم برای شما آرد، شکر و غلات فراهم آوریم.