این تکلیف بر گردن من است

<p>امیرحسین فردی که بارها در گفت و گوهایش از غفلت ادبیات از انقلاب گلایه کرده بود باز هم دراین عرصه آغاز کننده بود و جشنواره‌ای را تحت عنوان «جشن داستان انقلاب» پایه‌ریزی کرد. جشنواره‌ای که حالا در گام سوم است و در همین سه گام، بعد از راه اندازی و جا افتادن به پویایی رسیده است. مصداقش هم تعداد آثار شرکت کننده و ترکیب نویسندگان حاضر در این جشنواره است.گفت‌وگو با او را به بهانه «جشنواره داستان انقلاب» و درباره ادبیات انقلاب می‌خوانید.         امیرحسین فردی اگرچه آرام است و سر به زیر، اما همواره دغدغه‌مند بوده است.
متن خبر

امیرحسین فردی که بارها در گفت و گوهایش از غفلت ادبیات از انقلاب گلایه کرده بود باز هم دراین عرصه آغاز کننده بود و جشنواره‌ای را تحت عنوان «جشن داستان انقلاب» پایه‌ریزی کرد. جشنواره‌ای که حالا در گام سوم است و در همین سه گام، بعد از راه اندازی و جا افتادن به پویایی رسیده است. مصداقش هم تعداد آثار شرکت کننده و ترکیب نویسندگان حاضر در این جشنواره است.گفت‌وگو با او را به بهانه «جشنواره داستان انقلاب» و درباره ادبیات انقلاب می‌خوانید.         امیرحسین فردی اگرچه آرام است و سر به زیر، اما همواره دغدغه‌مند بوده است. این را نه من خبرنگار، که سابقه او در ادبیات می‌گوید.سال‌ها قبل، پیش از آنکه کسی فکرش را هم بکند حلقه فرهنگی ادبی مسجد جواد الائمه را در محله‌ای از مناطق جنوب تهران که مردمانش نه ژست روشنفکری می‌گرفتند و نه در محافل هنری رفت و آمد داشتند برپا کرد. حلقه‌ای که از آن نویسندگانی چون شهید حبیب غنی پور و محمد ناصری سر برآورده و رشد کردند.بعد از انقلاب، در بحبوحه جنگ تحمیلی این حلقه همچنان فعال بود و بعد از جنگ درست در روزهایی که همه درگیر کتاب سال جمهوری اسلامی ایران بودند و کتاب سال دفاع مقدس، او جشنواره‌ای غیر دولتی در موضوع کتاب و ادبیات راه اندازی کرد به نام و یاد شهید حبیب غنی پور که حالا به یکی از برنامه‌های جریان ساز در عرصه ادبیات کشور شده است.اما پیشتازی او به همین‌جا ختم نمی‌شود، فردی در سال هایی که ادبیات ما درگیر و دارهایی غیر از انقلاب بود به رمان انقلاب فکر کرد و ملاحظاتش از یک سفر نوروزی را به عنوان اولین رمان انقلاب مکتوب کرد.«سیاه چمن» اگرچه آن روزها دیده نشد اما بعد از انتشار به چاپ پنجم هم رسید. او که بارها در گفت و گوهایش از غفلت ادبیات از انقلاب گلایه کرده بود باز هم آغاز کننده بود. این بار پیشقدم شد و جشنواره‌ای را تحت عنوان «جشن داستان انقلاب» پایه‌ریزی کرد. جشنواره‌ای که حالا در گام سوم است و در همین سه گام، بعد از راه اندازی و جا افتادن به پویایی رسیده است. مصداقش هم تعداد آثار شرکت کننده و ترکیب نویسندگان حاضر در این جشنواره است.گفت‌وگو با او را به بهانه «جشنواره داستان انقلاب» و درباره ادبیات انقلاب می‌خوانید. شما از نویسندگانی هستید که سال‌هاست در حوزه ادبیات انقلاب فعالیت داشته‌اید. چه می‌شود که امیرحسین فردی که سال ۱۳۶۵ اولین رمان انقلاب،«سیاه چمن»، را می‌نویسد، پایه‌گذار اولین جشنواره دربارة ادبیات انقلاب می‌شود؟از نظر من انقلاب اسلامی ایران می‌تواند بزرگ‌ترین حادثة تاریخی ملت ما باشد. این‌ را کسانی درک می‌کنند که زندگی سیاسی قبل و بعد از انقلاب را با هم مقایسه کنند. شاید نسل من، به دلیل اشرافی که دارد، بهتر بتواند درباره انقلاب صحبت کند تا نسلی که انقلاب را ندیده و هیچ تصوری از آن دوران ندارد. من نیز، مانند کسانی که در آن دوران زندگی کرده‌ام و تجربه حضور در فضای قبل و بعد از انقلاب را داشته‌اند، خود را مسئول می‌دانم و امیدوارم با پایه‌ریزی این جشنواره تا حدودی دینم را به هموطنانم ادا کرده باشم.چرا این اقدام زودتر انجام نشد؟از من نپرسید. چون من فقط یک نفر بودم و سخنگوی سازمان و نهادی نیستم. بنده خودم به فکر تأسیس این جشنواره افتادم.آیا قبل از شما سازمان و نهادی به ادبیات انقلاب پرداخته است؟ما برای همه چیز متولی و حامی داریم به جز برای ادبیات انقلاب.البته حوزه هنری شاید تنها جایی باشد که به این قضایا می‌پردازد. مثلاً، توجه کنید بنیادی به نام بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس تأسیس شد که ارزش‌های دفاع مقدس را در قالب هنر و ادبیات حفظ کند. این یک کار بسیار خوب و ارزشمند بود. البته زمانی ما هم دنبال چنین چیزی برای انقلاب بودیم. می‌خواستیم انقلاب را در قالب فرهنگ و هنر بیان کنیم تا ملموس‌تر و دیدنی‌تر شود اما متاسفانه هنوز این کار انجام نشده است.در پاسخ به سؤال اولم بحثی را مطرح کردید که نسل شما بهتر می‌تواند به ادبیات انقلاب بپردازد. ما نویسنده‌هایی داریم که بعد از انقلاب متولد شده‌اند. به نظر شما روایت این‌ها از انقلاب‌ با روایت شما چه تفاوتی دارد؟قطعاً خیلی متفاوت است، ما در آن دوران زندگی کرده‌ایم. آن دوران را دیده‌ایم و لمس کردیم. اما نسل جدید فقط تاریخ انقلاب را مطالعه کرده است.یکی از نویسندگانی که در هر سه دوره داستان انقلاب شرکت کرده و در دوره‌های اول ودوم برگزیده شده هاشم حسینی است. این نویسنده مانند نسل شما، انقلاب را درک نکرده است. چگونه روایت این افراد انقلاب‌ندیده از افرادی که انقلاب را دیده و در آن حضور حضور داشته‌اند پیشی می‌گیرد.افرادی مثل‌ هاشم حسینی پدیده‌اند. ایشان نویسنده توانایی است که تخیل خوبی دارد و خوب می‌بیند. او در جاهایی زندگی می‌کند و با کسانی ارتباط دارد که هنوز به انقلاب متصل‌اند. رمان «زخم افغان» او به دلیل فضاسازی‌های زیبا بسیار مورد توجه افغان‌ها قرار گرفت. او به قدری با مردم افغانی داخل ایران حشر و نشر داشته است که توانسته با تأسی از آن‌ها چنین رمانی را خلق کند.درباره رمان‌های او درباره انقلاب هم به همین صورت است. حسینی با مردمی زندگی می‌کند که هنوز با ارزش‌های انقلاب دم خور هستند و هنوز خود را در فضای انقلاب می‌دانند و به آن پایبند هستند. با مردمی که در جریان انقلاب فعال بوده و هنوز با آن عجین هستند.در جامعه باب شده است که حتی به یک خاطره یا تاریخ شفاهی هم می‌گویند ادبیات انقلاب. به رمان هم می‌گویند ادبیات انقلاب. در صورتی که می‌دانیم این دو با هم متفاوت‌اند. ویژگی رمان انقلاب چیست که آن را از تاریخ شفاهی و پژوهش انقلاب متمایز می‌کند؟به نوع ادبیاتش برمی‌گردد.این ویژگی‌ها چیست؟ مثلاً، یکی از ویژگی‌های رمان، تخیل است. به نظر شما نویسنده رمان انقلاب تا چه حد می‌تواند از تخیل استفاده کند؟در داستانی که بر اساس زندگی واقعی یک شخصیت می‌نویسیم، تخیل حد و حدود دارد. اما اگر بخواهیم فضایی را خلق کنیم، دستمان کاملاً باز است و محدودیتی در تخیل وجود ندارد. مگر اینکه کسی بخواهد مسیر تاریخ را عوض کند. البته کسی چنین اجازه‌ای ندارد.شما اشاره داشته‌اید که هر گونه نگاهی را دربارة انقلاب می‌پذیرید به شرط آنکه تاریخ تحریف نشده باشد.پس هر نویسنده‌ای می‌تواند در جشنواره داستان انقلاب حضور پیدا کند؟بله.برای ما کتاب و اثر مهم است نه نویسنده آن، اینکه نویسنده به روایتی بی غرض از انقلاب بپردازد و وقایع آن را تحرف نکند برای ما کافی است. این را از ابتداء هم گفته ایم و به آن پایبند هستیم. آیا ما محدودیتی قائل شده و گفته ایم این نویسنده بیاید و آن نویسنده نیاید؟نظرتان دربارة برخی از نویسندگانی که شرکت نمی‌کنند و بهانه می‌آورند، البته به غیر از نویسندگانی که اثری در این حوزه ندارند‌ یا می‌دانید دغدغه‌ای ندارند، چیست؟ما هیچ‌گونه محدودیت و خط‌کشی اعمال نکردیم.‌ یک فراخوان عام می‌دهیم برای همة نویسندگان. ملاک قلم است نه کسی که می‌نویسد. ارزش‌های ادبی و محتوایی کار مهم است.مقام رهبری در جایی فرموده‌اند هر چه از انقلاب شوروی می‌دانند از رمان‌های نویسندگان این کشور است. ایشان گلایه می‌کردند که از انقلاب رمانی نوشته نشده است. تاکنون دو دوره جشنواره داستان انقلاب برگزار شده است. فکر می‌کنید با برگزاری این جشنواره‌ چقدر توانسته‌اید دغدغه‌های رهبری را برطرف کنید؟ما که شرمنده ایشان هستیم، ولی امیدواریم در آینده نه‌چندان دور به نتایج خوبی برسیم. البته این نکته را هم نباید فراموش کنیم که سابقة‌ ادبیات داستانی در کشوری مثل شوروی بسیار عمیق و دیرینه است. ما به‌هیچ‌وجه نمی‌توانیم ادبیات داستانی‌مان را با شوروی مقایسه کنیم. آن‌ها وارث نویسندگان بزرگی چون داستایوفسکی و بسیاری دیگر هستند. اما انقلاب ما خیلی جوان است. سابقة ما به سی سال قبل برمی‌گردد. نویسندگان پیشکسوتی که به حرکت مردم اعتماد داشته باشند و بیایند این وقایع را بنویسند کم‌اند. نویسندگانی که متعلق به این تفکر نبودند، به هر دلیلی آن را قبول نداشتند زمان‌هایی هم که آمدند نوشتند، دست به تحریف زدند و به سلیقه خود نوشتند. آن‌ها نمی‌توانند نمایندة ادبیات انقلاب باشند. نماینده داستان انقلاب باید از توده‌های انقلابی مردم بجوشد. نویسندگان پیشکسوتی که برای انقلاب رمان و داستان کوتاه نوشته باشند، مثل نادر ابراهیمی انگشت‌شمارند. البته به نظر می‌رسد در حوزه شعر وضع بهتر است. چرا که سابقة ما در شعر درخشان‌تر است. ما در شعر، جایگاه بسیار رفیعی داریم. بزرگان، حکما، عرفا و فلاسفة ما اندیشه‌های خودشان را در قالب شعر بیان کرده‌اند.در حوزة انقلاب هم شاعران ما فعال‌تر بوده‌اند.برای اینکه ما متکی به سنت هستیم. شعر به دلیل سابقه و پیشینه اش، بعد از انقلاب هم یکه‌تازی کرد. اما در داستان این اتفاق نیفتاد. چون ما سابقه‌ای نداشتیم. ما نباید ادبیات داستانی‌مان را با ادبیات شوروی و فرانسه مقایسه کنیم.البته به این نکته هم باید توجه کرد که انقلاب ما با انقلاب‌های شوروی و فرانسه تفاوت ماهیتی دارد. انقلاب آن‌ها عموماً انقلاب ایدئولوژیک بوده است و انقلاب ما مردمی و اسلامی.کاملاً درست می‌فرماییدحالا این سوال برایم مطرح می‌شود به نظرتان اگر بگوئیم از آنجا که نمونه‌ای از این‌گونه انقلاب‌ها را نداشته‌ایم، ادبیاتمان هم نتوانسته جهانی بشود درست است؟ماهیت انقلاب ما با بقیة انقلاب‌ها اساساً متفاوت است. این به منزلة نفی انقلاب‌های دیگر نیست. هر حرکت و قیامی برای مبارزه با ظلم و رسیدن به آزادی و استقلال درخور احترام است. آن‌ها هم در اعتراض به ظلم‌های دولت تزاری به پا خواستند، پس قیامشان ستودنی است. اما انقلاب ایران انقلابی خاص است. انقلابی است که فقط می‌تواند با خودش مقایسه شود. وارد شدن به فضای ذهنی و عاطفی انقلاب کار ساده‌ای نیست و شاید هر کسی نتواند به آسانی وارد این فضا بشود.زمانی که جشنواره شهید غنی‌پور برگزار شد چقدر امیدوار بودید که دهمین دوره‌اش را ببینید؟ و حالا بر اساس آن تجربه، آیندة جشنواره داستان انقلاب را چگونه ارزیابی می‌کنید؟من خیلی کلان نگاه می‌کنم.برای من درست دیدن و جهت‌گیری مهم است. مهم آن است که کارم را حرفه‌ای و درست انجام بدهم و چشم‌داشتی به این و آن نداشته باشم. این تکلیف بر گردن من است.از جایی یا کسی حکم نگرفته‌ام و مأمور نشده‌ام. خود انقلاب این مأموریت را به من داده است. من باید نام شهید را بر فضای لائیک ادبیات مملکتمان نهادینه کنم و ادبیات داستان انقلاب را پررنگ‌تر کنم.دبیر جشنواره سوم هم خود شما هستید؟فعلاً بله.ولی دبیر جشنواره شهید غنی‌پور آقای ناصری هستند.بله. امسال تقسیم کار کردیم. در واقع همه‌مان از یک مجموعه هستیم.با توجه به علاقه‌ای که به جشنواره داستان انقلاب دارید فکر می‌کنید باز هم خودتان دبیر باشید؟اصلاً مهم نیست که من باشم یا نباشم.منظور در رأس کار بودن است؟تا زمانی که احساس کنم از پس کار برمی‌آیند، ترجیح می‌دهم در فضای دیگری مشغول به کار باشم.عملکرد اصلی جشنواره انقلاب چیست؟ یکی از عملکردهای خوب و سازنده‌اش این است که جریانی را راه انداخته به نام تولید اثر در حوزة ادبیات انقلاب. یعنی فقط کتاب‌هایی را که در حوزه انقلاب چاپ شده است بررسی نمی‌کند، بلکه جشنواره‌ای است که اثر تولید می‌کند و خروجی دارد. غیر از این، چه عملکرد مثبتی برای این جشنواره پیش‌بینی کرده‌اید؟عملکرد مثبت جشنواره داستان انقلاب این بود که انقلاب اسلامی را از آن فراموشی درآورد و به یک گفتمان قالب در فضای رسانه‌های ادبی تبدیل کرد. این یک امر فراموش‌شده بود. جشنواره انقلاب تلنگری بود به نویسندگان، صاحب‌نظران و کسانی که دغدغة این کار را داشتند. این کم دستاوردی نیست. این حرکت باید ادامه پیدا کند؛ حتی اگر من نباشم.برای ترجمه آثار کاری انجام نشده است؟به نظر من آثار قوی باید ترجمه شود. حتی اگر اثری متوسط رو به بالا هم باشد، ترجمه‌اش می‌کنیم.در این دو دوره،از بین هفت کتاب اثری انتخاب نشده است؟خیر. منتظر آثار بعدی هستیم. می‌خواهیم ببینیم چقدر توانسته‌ایم ظرفیت‌های ادبی را بالا ببریم. نویسندگانی داریم که با انقلاب عجین بودند و حرفی هم برای گفتن دارند، اما، بنا به دلایلی، حرف‌هایشان هنوز ناگفته مانده است. جشنواره داستان انقلاب موقعیتی را فراهم می‌کند تا آن‌ها ناگفته‌هایشان را بازگو کنند. ناگفته‌هایی که مربوط به یک ملت است.جشنواره امسال برگزیده دارد؟در جشنواره اول، برگزیده‌ای نداشتیم. اما تصمیم گرفتیم در جنشواره‌های بعدی همیشه برگزیده داشته باشیم. به نظرم این به نفع ادبیاتمان است.یکی از کتاب‌هایی که در جشنواره اول از آن تقدیر شده است «تالار پذیرایی پایتخت» است. از این کتاب در جشنواره جلال هم، که گران‌ترین و معتبرترین جشنواره ادبی است، تقدیر شد. چه احساسی دارید از اینکه کتاب‌های انقلاب دیده و از آن‌ها تقدیر می‌شود؟خدا را شاکریم که نشانه‌گذاری‌مان درست بود. بر همین اساس فکر می‌کنم سال آینده «شاه بی‌شین» مدعی بلامنازع در تمام جشنواره‌ها باشد.شما «شاه بی‌شین» را به عنوان یک رمان خوب قبول دارید، «شاه بی‌شین» یک نگاه کاملاً بی‌طرفانه دارد. آیا این کتاب از نظر داوران جشنواره داستان انقلاب کتاب برگزیده‌ای خواهد بود؟در بیان خاطرات مستند باید به ویژگی‌های منفی و مثبت دشمنانمان توأمان اشاره کنیم. این دستور دین ماست. آقای مزینانی از منظر خودشان شاه را همان ‌طور که دیده‌اند توصیف کرده‌اند. به نظر من هم سعی کرده‌اند کاملاً بی‌طرفانه قضاوت کنند. این نگاه نویسنده است. ادبیات صحنة صداقت است. خواننده فرهیخته نگاه یک‌طرفانه اثر شما را پس می‌زند. ما قضاوت را به عهده مخاطب می‌گذاریم.و حرف آخر…سپاسگزارم. عرض خاصی ندارم. منبع: سوره مهر

برچسب‌ها

تاریخ آخرین تغییر
پنجشنبه, اردیبهشت 2, 1400 - 21:12
کد خبر: 7463

https://tavoosebehesht.ir/node/7463

افزودن دیدگاه جدید