یادداشتی از :احسان سالمی جریان روشنفکری در فضای هنری کشورمان یکی از قوی‌ترین و ریشه‌دارترین جریانات به شمار می‌آیند که تقریبا از نسل دوم به بعد آن همواره حضور بسیار موثری در عرصه فرهنگ و ادب ایران داشتند. حضوری که به علت کم‌کاری و نگاه خاص بسیاری از چهره‌های مذهبی نسبت به هنر باعث شد تا نیروهای این جریان بتوانند در عرصه هنر یکه‌تازی کنند و با فعالیت مستمر خود شمایل هنر ایرانی را در قالب روشنفکری نشان دهند و تقریبا ظاهر هنر و هنرمند را در میان مردم عادی آن‌گونه که خود می‌خواهند نشان دهند. یکی از تیزهوشی‌های این جریان در سیرحرکت خود در طول بیش از یک قرن حضور مستمر در عرصه هنر، فعالیت جبهه‌ای چهره‌های موثر و صاحب‌نام این عرصه بوده است. درواقع این گروه با وجود آن که شاید مشکلات مبنایی و ظاهری زیادی باهم داشته باشند اما در پیش چشم دیگر جریانات فرهنگی و هنری کشور ما از هم حمایت کرده‌اند و به قول معروف «پشت هم را خالی نکرده‌اند.»   موضوعی که می‌توان آن را به روشنی در عملکرد ستاره‌های سینمای روشنفکری در حمایت از دیگر عرصه‌های کم فروغ‌تر این جریان دید. برای نمونه ساخت کلیپ معروف «چرا رفتی؟» توسط گروهی از بازیگران سینما و تئاتر برای قطعه موسیقی‌ای به همین نام که توسط همایون شجریان خوانده شده بود و پخش آن در فضای مجازی توانست همایون شجریان را که به شدت در حال فراموشی بود، دوباره برسر زبان‌ها بیندازد و منجر به فروش دو میلیارد تومانی کنسرت‌های این آلبوم شود!   نمایشگاه عکس «از میان حروف سیاه» که مجموعه‌ای از آثار مریم سعیدپور می‌باشد، یکی دیگر از همین نمونه‌هاست. این نمایشگاه که در گالری راه ابریشم منطقه فرمانیه تهران برگزار می‌شود، نمایشگاهیست که موضوع آن در ظاهر به تصویر کشیدن بخش‌هایی از رمان‌های کلاسیک فارسی است ولی در باطن نمایشی از تصاویر مبتذل و عجیب از یک محتوایی کاملا غیراخلاقی و کثیف است.   حضور چهره‌هایی شناخته شده از سینمای روشنفکری ایران همچون فاطمه معتمد آریا، حمید فرخ‌نژاد، سید روح الله حجازی، طناز طباطبایی، سروش صحت، مهرداد صدیقیان، محمدرضا غفاری و بهاره رهنما در افتتاحیه این نمایشگاه عکس و تبلیغ این نمایشگاه در صفحات مجازی متعلق به این چهره‌ها و همچنین پوشش وسیع این حضور چشمگیر در رسانه‌های حامی این جریان باعث شده که این نمایشگاه بتواند با استقبال بیشتری روبرو شود.   با دیدن این تصاویر و اخبار  همه‌ی ما باید از خودمان بپرسیم که آیا ما حاضریم که این‌گونه و تمام قد از نیروهای فعال عرصه فرهنگ انقلاب اسلامی حمایت کنیم. آیا اگر یکی از چهره‌های شاخص ما همانند استاد مسعود شجاعی طباطبایی نمایشگاهی از آثارش بگذارد، تعداد زیادی از چهره‌های شاخص جبهه فرهنگی انقلاب برای تبلیغ و حمایت از نمایشگاه استاد شجاعی به دیدن آن می‌روند؟! باید قبول کرد که کار جبهه‌ای کردن را باید از چهره‌های جریان روشنفکری آموخت و دید که چگونه خودشان به خودشان ضریب رسانه‌ای می‌دهند و جریانشان را به فضای هنری کشور تحمیل می‌کنند تا همه بیاندیشند که هنر ایران اسلامی آن چیزیست که آن‌ها نمایش می‌دهند. ایکاش نیروهای فعال در عرصه جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی نیز با همین نگاه و دغدغه به حمایت از جوانان و حوزه‌های مغفول مانده در این عرصه وارد میدان می‌شدند و فارغ از اختلاف نظرها در پی ایجاد جبهه‌ای قدرتمند از نیروهای مومن و انقلابی در عرصه فرهنگ کشور اسلامیمان باشند تا بتوانند در مقابل سیل آثار و افکار تولید شده توسط جبهه مقابل به تمام توان و انگیزه به مقابله برخیزند.