درسی که کامبیز به ما داد

داستانی به قلم هیئت تحریریه طاووس بهشت به مناسبت ۲۳ ذی القعده روز زیارتی مخصوص امام رضا (ع) نگاشته شد.
متن خبر

به گزارش خبرنگار طاووس بهشت؛از برنامه های سالانه تابستان های کانون فرهنگی هنري امام زمان (عج) اردوی زیارت مشهد مقدس بود.یکی از برنامه های ثابت این اردو مراسم کفترپرانی یکی از بچه های کفتر باز جمع بود.
 این مراسم آن قدر معنوی و زیبا برگزار می‌شد که ما که اهل کفتر و‌کفتر بازی هم نبودیم همراه جماعت کفتر باز عازم حرم می شدیم و در یک مراسم خیلی خاص یک کبوتر به کبوتران حرم اضافه می کردیم.
کبوترها هر ساله با یک پروتکل خاص امنیتی از ابتدای اردو تا مراسم موعود حفاظت می شدند و نحوه ورودشان به حرم هم ماجراهایی داشت که خود حدیث مفصلی است.
 در یکی از سال ها، کبوتری که همه او را"کامبیز" صدا می کردیم داشت خودش را برای مراسم مهیا می‌کرد که در شب برنامه ، در مدرسه محل اقامت اردو در اثر اهمال کاری یکی از بچه ها اسیر گربه مشهدی شد و فقط چند تکه از پرهایش باقی ماند. حسابی توی ذوق همه ما خورد. فردای آن شب همه با هم به حرم رفتیم اما این بار بدون کبوتر...
 در صحن اسماعیل طلا روبروی گنبد نشستیم و به جای اینکه اینبار کامبیز را پرواز دهیم دل هایمان را پرواز دادیم. دل هایمان همراه کفتر های طاقی حرم دور گنبد طواف می کرد.اینبار بلند پروازتر از کبوترهای نذری مان.
شاید حکمت داستان کامبیز و ما این بود که بفهمیم پرواز دل ها از پرواز کبوترها زیباترست.

خبرنگار:تحریریه طاووس بهشت

انتهای پیام/محدثه سادات شمسی - محمد رضا رخمتی آرانی

تاریخ آخرین تغییر
سه شنبه, خرداد 23, 1402 - 17:47
کد خبر: 9364

https://tavoosebehesht.ir/node/9364

افزودن دیدگاه جدید