نهضت وصیتنامهخوانی شهدا
اگر قرار نبود شهیدان فریاد بزنند مرگ بر آمریکا و اگر قرار نبود شهیدان درحال مجاهدت و کار باشند، چرا اصلا شهید شدند؟
اگر قرار نبود شهیدان فریاد بزنند مرگ بر آمریکا و اگر قرار نبود شهیدان درحال مجاهدت و کار باشند، چرا اصلا شهید شدند؟
يادداشتی از: علی محمد مودب شهدا را خوب یادم هست. چهرههایی که در مه خاطراتم میدرخشند. شهدا همیشه وسط دعواها یادم میآیند، درحال انجامدادن کاری، و کیست که دو خط علم دین خوانده باشد و نداند که قول و فعل ارزشی مشابه هم دارند. شهید براتعلی حبیبی را سر خرمن به یاد میآورم و روی تریلی که با هم گندمها را میبردیم. شهید حسن رمضانی را در کتابخانه به یاد میآورم و وسط دعوایی که در کوچه اتفاق افتاده بود و او به طرفداری کسی وارد میدان شده بود. شهید محمدحسین مودب را درحالی به یاد میآورم که خون قاچاقچی را پشت تویوتای نیروی انتظامی نشانم میداد و میگفت تیرخورده، انداختمش پشت وانت، امیدوار بودم که خلاص شود؛ ولی زنده ماند و میترسم که چند روز بعد به هر نحو برگردد سر کارش و دوباره سربازهای طفلکی مرا شهید کند. از محمدحسین بیشتر خاطره دارم و هرچه هست، همینطورهاست. گریه میکرد برای سرباز شهیدش و من با خودم بردمش عروسی که دلش وا شود. شهیدان را در تشییعها به یاد دارم که خانوادههایشان فریاد میزدند و به صدام و آمریکا و شوروی مرگ و لعنت میفرستادند. شهیدان را با چهره مادرانشان به یاد میآورم که بر سر جنازه میغریدند که گریه نکنید، دشمنشاد میشویم! شهیدان صامت و ساکت نیستند. برای من که با شهیدان زیستهام و دیدمشان، شهیدان حرف میزنند. درست است که شهیدان را درحال چوببازی در عروسی برادرم هم به یاد دارم؛ ولی اصلیترین چیزی که از شهیدان در خاطرم برجسته است، همان مرگ بر آمریکاست. چند روز پیش هم شهیدان آمدند و در بهارستان انقلاب در دهان جمعیت میلیونی حرف گذاشتند. مرگ بر آمریکا را نمیشود از دهان شهیدان گرفت. شهید زنده است و نزد پروردگارش روزی میخورد. نمیشود شهید را تهدید کرد یا به طمع لقمهای خرید. شهید با فریاد شهید است؛ وگرنه چه فرقی بود میان شهید و غیر شهید؟ اگر قرار نبود شهیدان فریاد بزنند مرگ بر آمریکا و اگر قرار نبود شهیدان درحال مجاهدت و کار باشند، چرا اصلا شهید شدند؟ شهدا دست ما را گرفتند. چند روز قبل از اینکه این غواصها بیایند، شعری نوشتم که آغازش با ذکر شهدای غواص کربلایچهار بود و در اوج دلگرفتکی از شرایط این روزها از این شهدا استمداد کردم. در این شبانه که غواص درد مواجم/ به دستگیری یاران رفته محتاجم و شهدا به دستگیری ما آمدند. این روزها در شبکههای اجتماعی میبینم که برخی حرفهای بیخودی میزنند. شهدا را رنگی نکنیم! این حرفها را کسانی میزنند که قرآن را نمیشناسند. من و شما که باشیم که بتوانیم رنگی به شهدا بزنیم. آنکه با حقیقت وجود پیوسته است را مگر ما ساکنان عالم مجاز میتوانیم رنگی بزنیم. خداوند حافظ کلمات خویش است و شهیدان نابترین تکلم الهیاند. ممکن است پیروان سامری تلاشهایی کنند تا چهره حقیقت را تحریف کنند؛ ولی حقیقت کوبنده است و دیر یا زود رخ مینماید و سحر سامریها و گوسالهها را باطل میکند. به همه کسانی که این حرفها را میزنند، پیشنهاد میکنم که نهضت وصیتنامهخوانی راه بیندازیم؛ شما هم بیاورید وصیتنامهها را و ما هم میآوریم و اگر از دل اینهمه وصیتنامه یک کلمه درباره لزوم پذیرش کدخداها و کدخداییها پیدا کردیم، ما همه حرفهای شما را میپذیریم. اگر یک کلمه در ستایش زندگی مادی به هر قیمتی یافتیم، ما دست شما را میبوسیم. وصیتنامهها بهترین داور و حکم میان ما و کسانی هستند که به هر دلیل دم از تحریف شهدا میزنند؛ همانگونه که وصیتنامه امام، حکم عادل میان ما و تحریفکنندگان تصویر امام شهیدان هم هست.
https://tavoosebehesht.ir/node/8271
افزودن دیدگاه جدید